1) در ایران کنونی، انتخابات مهم­ترین عرصه­ی سیاسی-اجتماعی است. در این میان انتخاباتِ ریاست جمهوری از اهمیت بیشتری برخوردار است. انتخابات و حاصل آن، برآمده از یک شرایط اجتماعی است. در واقع این شرایط اجتماعی-سیاسی است که نتیجه­ی انتخابات را رقم می­زند. البته حاصل انتخابات نیز در چگونگی شرایط اجتماعی تأثیرگذار است. به بیان دیگر انتخابات نشانه­ای از شرایط اجتماعی-سیاسی وقت است. پس برای درک و فهم هر انتخابات و حدس نتیجه­ی آن، فهم شرایط اجتماعی-سیاسیِ وقت بسیار حائز اهمیت خواهد بود.

2) وضعیت اجتماعی-سیاسی ایران در شرایط کنونی چند وجه اساسی دارد که قادر است بر نتیجه­ی انتخابات و تعیین نفر اول آن، تأثیر جدی داشته باشد. وضعیت اقتصادی فعلی چنان است که بخش عظیمی از مردم متحمل فشار سنگین گرانی، تورم و کاهش توان خرید هستند. در بعد سیاسی-فرهنگی نیز متأثر از فتنه­ی 88 جامعه­ی ایران تا حدودی حس مشترک خود را از دست داده است. اگرچه با راهنمایی­ها و خط و مشی­های رهبر معظم انقلاب بخش وسیعی از این خلأها پر شد اما هنوز ناخوشنودی سیاسی و فرهنگی در بخش­هایی از جامعه­ی ما وجود دارد. وجه دیگر شرایط سیاسی-اجتماعی وقت، شکست همینه­ی قدرت است. در واقع به واسطه­ی کنش و منش سیاسی دکتر احمدی­نژاد مبنی بر سیاست مردمی و یک نوع کنش سیاسی متفاوت با کنش­های سیاسی معمول در میان سیاست­مداران، تصور مردم از قدرت و به طور خاص از رئیس جمهور، نسبت به قبل متفاوت شده است. به بیان دیگر مردم عادت کرده­اند که هر چند وقت یک بار رئیس جمهورشان را در شهر، روستا و دهات­شان ببینند. آنان مردی از جنس خودشان را می­خواهند که مدام وضع­شان را از نزدیک رصد کند.

3) نفر اول انتخابات کسی است که برای این وضعیت اقتصادی برنامه داشته باشد و مسیر فعلی را ترمیم کند. همچنین برای ناخشنودی سیاسی و فرهنگی فعلی علاج داشته باشد. بی­شک کسی که هنوز به اصول و آداب مرسوم سیاسی دل­بسته است نمی­تواند اذهان عمومی را برای انتخابش قانع کند.