معرکه ی شبه آکادمی ها
1) در سالهای اخیر مؤسسات و مراکز علمیای نظیر «مؤسسه مطالعاتی رخداد تازه» و «مؤسسه مطالعات سیاسی اقتصادی پرسش» ایجاد شدهاند که در قالبهای متنوعی به عرصههای مختلف علوم انسانی میپردازند. «کانون اندیشهی جوان»، «مؤسسه روزگار نو» و طرحها و دورههای آموزشیای مانند طرح «شهید چمران»، طرح «حکمت»، «ضیافت اندیشه» و . . . نیز برای پاسخگویی به مسائل اجتماعی و علوم انسانی ایجاد شدهاند. نگارنده برای این مؤسسات و مراکز عنوان «شبه آکادمی» را انتخاب میکند. «شبه آکادمی» مؤسسهای است که سعی میکند به مثابه دانشگاهی کوچک عمل کرده و با برگزاری کلاسها، دورههای آموزشی و نظیر آنها در جهت اهداف، مقاصد و دغدغههای صاحبان «شبه آکادمی» و یا «مشتریان» آن که معطوف به مسائل اجتماعی و علوم انسانی است گام بردارد. در این میان برخی از شبه آکادمیها محصول «گفتمان قدرت(جمهوری اسلامی)» و برخی نیز حاصل «گفتمان مقاومت(نیروهای منتقد نظام)» هستند. این نوشتار در صدد ایضاحِ چند موضوع مترتب بر ظهور این پدیدار(شبه آکادمیها) در سالهای اخیر است.
2) به طور کلی ایجاد شبه آکادمی از آن روی که میتواند بخشی از بدنهی اجتماعی دغدغهمند را که به دانشگاه دسترسی ندارد فعال سازد، حائز اهمیت است. البته این امر بیش از آنکه امتیازی برای شبه آکادمی باشد، نقطه ضعفی برای دانشگاه است. باید اذعان کرد كه ظهور «شبه آکادمی»، حاصل بنبست آکادمی و دانشگاه است. به این معنا که وقتی دانشگاه که بایستی محل برپاییِ چنین محافلی باشد، در اجرای نقش خود کوتاهی کند، طبیعی است که چنین مراکز و مؤسساتی ایجاد شوند تا جور دانشگاه را بکشند و به مسائل مطروحه پاسخ دهند. به بیان دیگر وقتی دانشگاه عَلَم بحث و فحص و مناظره را زمین بگذارد، کسی از بیرون دانشگاه خود را موظف به برافراشتن آن پرچم میداند.
3) نظری اجمالی به عناوین دروس، دورهها و نام اساتید «شبه آکادمی»ها نشان میدهد که بعضي از عناصرِ «شبه آکادمی» در دانشگاه و آکادمی وجود دارند، با این تفاوت که در دانشگاه بروز و ظهوری ندارند یا مجالی برای پدیدار شدن نمییابند. بنابراين سر از شبه آکادمی در میآورند. به طور خاص اساتیدی که فرصت حضور يا ادامه ی حضور در دانشگاه را نداشته اند، عهدهدار تدریس در «شبه آکادمی» میشوند. چنین امری به طور خاص در شبه آکادمیهایِ گفتمان مقاومت نظیر رخداد تازه و مؤسسه پرسش مشهود است.
4) ظهور شبه آکادمیها پاسخ و عکسالعملی است از طرف نیروهای گفتمان قدرت و گفتمان مقاومت نسبت به عمکرد یکدیگر. به بیانی حجم عظیمی از وقت، بودجه، عمر و . . . هزینه میشود تا گفتمانهای قدرت و مقاومت در لباسی دیگر علیه هم قرار گیرند. در صورتی که اگر فضای دانشگاه چنان طراحی میشد که این تضارب آراء در آنجا صورت گیرد پویاییِ بیشتری را در عرصهی علم و دانش شاهد بودیم. چنین مهمی تحت عنوان، کرسیهای آزاد اندیشی همواره دغدغهی رهبری بوده است. اما بعضاً دانشگاهها با کشاندن کرسیها به بحثهای سطحی این مهم را ناکام گذاشتند.
5) در «شبه آکادمی» دورهها خیلی کوتاه و مختصر(یک ماهه، دو ماه و نهایتاً سه ماهه) برگزار میشود. خیلی از دورهها نیز در یک هفته سامان مییابد. همچنین بحثها معمولا کلی و بیشتر صبغهی تئوریک دارد. در «شبه آکادمی» چنان برنامهریزی شده است که مخاطبین، دانش را به مثابه یک «کپسول» دریافت کرده و با بلعیدن آن، به درجهای از شناخت برسند. وقتی که درسهای چهار واحدیِ دانشگاه که در طول یک ترم و هفتهای دو جلسه برپا میشود قادر به تفهیم درس و دانش به دانشجو نیست چگونه «شبه آکادمی» انتظار دارد این مهم را در کمتر از ماهی و در قالب چند ساعت به افراد منتقل کند. این در حالی است که تعداد قابل توجهی از افراد شرکت کننده در دورههای «شبه آکادمی» دانشجویان علوم انسانی نیستند و تصور حتی نسبی ای از پایهها و بنیانهای بحثهای علوم انسانی ندارند.
6) بیشک کم نیستند افرادی که دانشآموختهی علوم اجتماعی و انسانی هستند و در دورههاي شبه آکادمی شرکت میکنند تا از محضر اساتیدی که فرصت حضور در دانشگاه را نداشتهاند و یا شرایط به گونهای بوده که آنان نتوانستهاند چنین دورهها و موضوعاتی را در دانشگاه ایجاد کنند، بهرهمند شوند. آسیبی که متوجه چنین افرادی است، مبتلا شدن این افراد به یک نوع «توهم شناختی» است. به این معنا که دانشجویان شبه آکادمی از آن روی که این توفیق را داشتهاند که بیواسطه آراء و افکار اساتید مطرح در باب موضوعی خاص را دریافت کنند. در آن موضوع خود را علامهی دهر میدانند. چنین توهمی در جملات شرکت کنندگان در این دورهها چنین مشهود است: «من خودم سر کلاس آغاجاری بودم، وی چنین بحثی را مطرح نکرد.»، «مگر در فلان بحث متخصصتر از مازیار اسلامی داریم؟ ایشان نظرشان این است!» گزارههایی از این دست توسط افراد شرکت کننده در دورههای شبه آکادمی فراوان به کار میرود. چنین افرادی بعد از شرکت در این دورهها حاضر به شنیدن آراء و نظرات دیگر اساتید در باب موضوع مورد نظر نیسیتند. توهم آنان چنان بالا میرود که بعضاً دیگر نظرات همان اساتید شبه آکادمی را نیز قبول نمیکنند چراکه در دورههای مورد نظر و در کلاسهای شبهآکادمی مطرح نشدهاند؛ و گزارههایی این چنین بیان میکنند: «من خودم سر کلاسش بودم، اصلا ایشان چنین نظری ندارند.»
این مطلب در تارنمای علوم اجتماعی اسلامی ایرانی و در اینجا قابل دست رسی است.