مردم انقلاب انتخاب

 

1) در تاریخ ایران حیات اجتماعی مردم ایران شاهد فرازِ و نشیبِ بسیاری بوده و تغییرات گوناگونی به خود دیده است. در این روند، نهاد[1] «قدرت» تأثیرگذارترین نهاد در جامعه و تاریخ ایران بود. مردم اما، در این تحولات بیشتر تماشاچی بودند. در واقع تاریخ ایران آوردگاهِ رویاروییِ قدرت ها بود. مهم ترین منبع قدرت نیز «ایل» بود. خاصه از دوره ی مغول تا دوره ی مشروطه، ایل به عنوان مهم ترین «نهاد سیاسی – اجتماعی» تأثیرگذار بود.

2) در مشروطه اما فصل دیگری از تاریخ ایران آغاز شد. این فصل اگرچه با ثمری چون سلطنت پهلوی نشان از خزان داشت. اما نطفه ی یک «نهادِ» اجتماعی–سیاسی را منعقد کرد و آن «مردم» بود. «مردم» به عنوان مفهومی خاص و به معنای جدید آن. «مردم» اما در دوره ی پهلوی نیز، همان رعیت بودند. حداقل در بخش عظیمی از ایران چنین بود. چرا که اکثر جمعیت ایران روستایی و عشایر بودند و این بخش ها نیز تحت نظارت کلانتر و ایل خان و . . . بودند. تلاش دولت های پدر و پسر نیز در زمینه تغییر این ساختار به نتیجه ای نرسید. انتخابات فرمایشی این دوره نیز مانع از بلوغ و رشادت سیاسی مردم شد. نقطه های عطف مردمی، نظیر جنبش ملی شدن صنعت نفت نیز به خاموشی گراییدند تا آتش زیر خاکستر شده و برای شعله ور شدن منتظر انقلاب بمانند.

3)  در تاریخ ایران، تنها در «انقلاب اسلامی» بود که به معنای دقیق کلمه از «مردم» سخن گفته شد.[2]  «مردم» به مثابه نهادی تأثیرگذار در جامعه که قادر است مسیر روند کلی جامعه را تعیین کند. اگر تا پیش از آن، تعداد مردان ایل، قدرت اسلحه و [توان رزمی] نشان دهنده ی «قدرت» بود. از دوره ی انقلاب اسلامی، مردم و میزان عملکرد و تأثیرگذاری آن ها و میزان حضورشان نشان دهنده ی قدرت است.

4) هر آن چه در انقلاب اسلامی رخ می دهد اگر چه زایده ی زُهدان ایران با همه ی پیشینه ی تاریخی اش می باشد. اما بر یک نکته ی اساسی نیز دلالت دارد. و آن «تجربه مردم» است. باید اذعان داشت رویکرد و اقدامات انقلاب اسلامی در عرصه های مختلف، با همه ی شدت و ضعفش و با همه ی اتمام، اکمال و نقصانش ،حکایتی است که «مردم ایران» خود راویِ آن بوده اند. آری چیزی که ما شاهدیم با عنایت به سابقه ی تمدنی، حاصل تجریه ای 37 ساله است.

5) در انقلاب اسلامی، قالبِ «جمهوری» با پسوندِ «اسلامی» برای تداوم «حیات اجتماعی» ایرانیان انتخاب شد. جمهوری به مثابه یک نظام، مفهومی مدرن و خارج از قاموس اسلام است. انقلاب اسلامی اما بر خلاف آن چه توسط بخشی از جریان روشنفکری بیان می شود. نقطه ی تلاقی و اتصال مدرنیسم و اسلام شد. با این تفاوت که در این تلاقی، اسلام و هویت ایرانی منفعل نیست. نوگرایی در ایرانِ انقلاب اسلامی، حتی به نسبت زمان و زمانه نیز قابل قیاس با نوگرایی در ادوار پیشین تاریخ ایران نیست. البته بخش عظیمی از تغییر هویتی ما در ایرانِ اسلامی، ناشی از قدرت مدرنیته و عناصر رسانه ای و تبلیغاتیِ آن است و گریزی از آن نیست. با عنایت به مطالب فوق، «انقلاب اسلامی» جهت تداوم «حیات اجتماعی» مردم ایران گریزی از جمهوری اسلامی نداشت. و تنها از این رهگذر است که هم هویت ملی، فرهنگ و معارف اسلامی با حفظ انسجام تداوم خواهد یافت و هم از قافله ی جهان عقب نخواهد ماند. همچنین اذعان به این نکته ملال انگیز نیست که، در حیات اجتماعی ایرانیان، مفهوم «مردم» به معنای دقیق کلمه، تنها در دوره ی جمهوری اسلامی محقق شده است.

6) با ایجاد نهاد «مردم»، عرصه­ های بروز و ظهور مردم نیز نمایان شد. ازجمله عرصه­های ظهور مردم، امر سیاسی است و به یک معنا مهم ترین فرصت و عرصه ی سیاسی نیز «انتخابات» است. به بیان دیگر مهم ترین عرصه ی ظهور اراده ی مردم، انتخابات است. بی شک یکی از وجوه تمایز انقلاب اسلامی و رژیم های پیشین در ایران نیز همین عرصه است. باتوجه به مطلب فوق انتخابات است که تحقق نهاد مردم در ایران را رقم می­زند. بر همین اساس است که اگر انتخابات و اصول مربوط به آن دچار خدشه شود، گویی اساس و بیان انقلاب صدمه دیده است.در میان اتخابات، انتخابات مجلس، جایگاه ویژه ای دارد. «مجلس» نماینده مردم است و مردم بنیان انقلاب، اگر مجلس دچار خدشه و حاشیه و انحراف شود، مهم ترین نهاد حیات اجتماعی ما ویران خواهد شد. پس باید برای چنین جایگاه چاره ی اساسی کرد و متکی به اصول و مبانی معقول تصمبم گرفت. چرا که به یک معنا «حیات اجتماعی» ما در گروه انتخابات مجلس است.

[1] در اینجا مراد از نهاد، معنای اجتماعی آن است. پدیده ای که در آن افراد به طور منظم و پایدار و نظام مند با هم در ارتباط هستند.
[2]  فهم این نکته را مدیون استاد گرانقدر مرحوم «دکترعزیزالله بیات» هستم.

محافظه­ کاریِ بویراحمد

بویراحمد به مثابه یک جامعه­ی انسانی از وجوه فرهنگی- اجتماعی گوناگونی برخوردار است. از جمله نمودهای فرهنگی-اجتماعی بویراحمد «صراحت» بوده است. صراحت در رای، تصمیم و نظر، اگرچه خصیصیه­ی فرهنگی- اجتماعی مربوط به همه­ی طوایفِ قوم لر بوده، اما این مهم در بویراحمد یک وجه مشخصه­ی بارز بوده است. حالا و در شرایط کنونی و اساساً در دوره­ ما، این خصیصه­ی فرهنگی-اجتماعی کم­کم رنگ باخته است. خاصه در مناسبات سیاسی و انتخابات، مردم بویراحمد بیش از آنکه «صریح» باشند، «محافظه کار»[1] شده­اند. این یادداشت در صدد توضیح و تبیین این وضعیت است. چرا در بویراحمد اغلب مردم ترجیح می­دهد رای خود را پنهان کنند؟ چرا مردم تا روزهای منتهی به انتخابات تصمیم خود را علنی نمی­کنند؟ چرا مردم بر خلاف صحبتی که می­کنند رای می­دهند؟

حال که گاهِ انتخابات است و زمان هم­آوردی سیاسی فرا رسیده، گروه­های سیاسی و جناح­های مختلف، هر کدام به پشتوانه­ی حمایت مردمی صف­آرایی می­کنند. کاندایداها و هواداران آن­ها متکی به قول­ها، دیدارها و صحبت­هایی که با افراد و طوایف مختلف داشته­اند، امید پیروزی در این کارزار سیاسی را دارند. نامزدهای مختلف به سراغ خانواده­ها رفته و از افراد مشخصی قول­های ثابتی دریافت کرده­اند. به بیان دیگر در روزهای پیشا انتخابات دست رد به سینه­ی هیچ نامزدی نمی­خورد. هر نامزدی متکی به قول­گرفته شده خود را پیروز انتخابات می­داند.

ریشه­ی چنین وضعیتی را باید در حیات سیاسی جست­وجو کرد. تجریه سیاسی در زیست­بوم ما نشان داده که عیان کردن رای برای رای دهدنگان هزینه ایجاد می­کند. خاصه پس از انتخابات، وقتی که پیروز انتخابات نامزد مورد نظر ما نباشد، توسط پیروز انتخابات و نیروهای حامی وی، بقیه مردم به حاشیه خواهند رفت. لذا مردم رای خود را پنهان می­کنند. چراکه از عدم پیروزی نامزد مورد نظرشان خوف دارند. ترس به حاشیه رانده شدن و خوف طرد سیاسی. تجربه اجتماعی نیز نشان داده این امر دور از ذهن نیست. چرا که غالباً در دوران پسا انتخابات، شاهد تغییر اتوبوسی در نهادهای اداری، سیاسی و اجتماعی هستیم.

امر دیگری نیز در این محافظه­کاری لعنتی دخیل است و آن وجه اجتماعی دارد. نیروهای اجتماعی پیروز انتخابات در پسا انتخابات شروع به تخفیف و استهزاء و تمسخر رقیبان می­کنند. ترس از تخفیف دیگران، بیش از عامل قبلی در محافظه کاری مردم دخیل است. این تمسخر و استهزاء نیز طرد اجتماعی ایجاد می­کند. بر همین اساس مردم با هر پیروزی همراه می شوند تا زیر بار فشار طرد نروند.

با توجه به توضیح بیان شده، مردم سعی می­کنند کنشی را به عنوان فعل سیاسی اتخاذ کنند که کم­ترین هزینه را برای ایشان داشته باشد. در چنین وضعیتی محافظه کاری بهترین رویکرد است. عده­ای نیز به جای سکوت، به همه­ی گروه­ها سیاسی مختلف و نامزدهای گوناگون جواب مثبت می­دهند.[2] تا شاید در تقسیم غنایم بعد از پیروزی در انتخابات نصیبی ببرند.

در چنین وضعیتی برنده انتخابات شخص یا گروهی است که نسبت به این کنش اجتماعی مردم شناخت کافی داشته باشد. دل سپردن به تأیید­ها و قول­های شخصی و گروهی و خانوادگی و حساب باز کردن روی آن­ها، ره­زن است. هر نامزدی که به هم­نوایی ظاهری مردم به این معنا امیدوار باشد بازنده این انتخابات است. مردم دوست دارند پیروز انتخابات باشند. لذا سعی می­کنند وجهه­ای از خود بروز دهند که بتوانند در بعد از اتخابات پیروزی را در آن بگنجانند. بهترین پوشش برای چنین تصمیمی محافظه­کاری است. نامزدی در انتخابات شکست خواهد خورد که این هم­نوایی و تأیید اولیه را به عنوان هم­سویی قطعی با خود تصور کند. در بویراحمد شبکه­ی ساخت قدرت، شکل کلاسیک خود را از دست داده است. آگاهی­های عمومی و ابزارهای ارتباطی جدید فرهنگ مردم را نیز کم­کم تغییر داده است. ازجمله فرهنگ سیاسی ایشان را.  

 



[1] آنکه مواظب است گفتار و کردار او برایش مشکل ایجاد نکنده. در اینجا مراد معنای لغوی محافطه کاری ست نه معنای مفهومی و اصلاحی آن در دانش سیاسی. اگرچه همین مفهوم همن مراد می­شود.

[2] چند روز پیش یکی از مسئولین سابق استانداری در یک هفته با دو کاندیدای رقیب در بویراحمد دیدار کرد و به یک معنا حمایت خود را از هر دو علنی کرد.