1) از یک منظر کلی، تحولات سیاسی-اجتماعی دوران معاصرِ «ما» توسط دو جریان اصلی-جریان روشنفکری و جریان اسلامی(مذهبی)- رقم خوده است. به بیانی دیگر سهم و نقش این دو جریان در تحولات معاصر بسیار مهم و تعیین کننده بوده است. این دو جریان­ طیف­های مختلفی دارند­ ولی در اینجا از یک منظر کلی به آن­ها نظر می­شود. «مشروطه» و «جنبش ملی کردن صنعت نفت» به عنوان دو عرصه­ی مهم که تکاپوهای اجتماعی جریان­های مطرح شده را عیان کردند حائز اهمیت می­باشند.

2) «مشروطه» و «جنبش نفت» اگر چه در ابتدا با همکای جریان روشنفکری و جریان اسلامی به سمت مسیر تحقق پیش رفتند اما اختلافاتی که در ادامه­یِ راه بین این دو جریان ایجاد شد نمود بیشتری پیدا کرد و تبدیل به تضاد و رویارویی شد. بی­شک این اختلاف­ها ریشه­ی بنیادی، مبنایی و نظری داشت. تضادها، هم مشروطه و هم جنبش نفت را در زمانه­ی خود عقیم گذاشت. به بیان دیگر همکاری جریان مذهبی و جریان روشنفکری، همواره تا ظهور تحول اجتماعی پایدار بوده و بعد از رخداد اجتماعی مورد نظر اختلافاتی ایجاد می­شد که تحول اجتماعی را ناکام می­گذاشت. بر همین اساس بود که مشروطه سر از سلطنت پهلوی درآورد و جنبش نفت با کودتایی آمریکایی به محاق رفت.

3) با این وجود یک بار دیگر جریان روشنفکری و جریان مذهبی جهت ایجاد تحولی عظیم در حیات اجتماعی ایرانیان تلاش کردند. این تحول «انقلاب اسلامی» بود. در این تحول نیز خطر تبدیل شدن اختلافات به تضادها و شکستِ تحول اجتماعی وجود داشت. اما این تحول با تحولات پیشین دو تفاوت جدی داشت. وجود «امام» و حضور «مردم» به معنای دقیق کلمه، دو وجه تمایز انقلاب اسلامی با تحولات پیش از آن در ایران است. امام انقلاب را چنان پیش برد که اختلافات گروهای اجتماعی مانع تحقق آن نشود. وی همواره دو جریان اسلامی و روشنفکری را در مسیر انقلاب و تحقق آرمان­هایش راهنمایی می­کرد و مانع از آن می­شد که اختلافات گروه­ها، انقلاب را ناکام بگذارد. با این وجود، اهمیتِ اتحاد این دو جریان باعث نشد که امام دچار نقض غرض شود و مانع انحرافات نشود. امام اگر چه جهت مشی امور اداری انقلاب به گروه­های یاد شده توجه داشت امام عنایت ایشان در مسیر انقلاب همیشه به مردم بود. وی بر خلاف رهبران پیشین تکیه­اش صرفاً به اعضای گروه­ها نبود. او توانسته بود روح مردم را بیدار و آنان را جهت تحول اجتماعی بسیج کند، چیزی که در جنبش­های پیشین در این سطح و عمق حاصل نشد. با توجه به توضیحی که بیان شد تحول اجتماعی در ایران معاصر به یک معنا در گرو همکاری جریان اسلامی و جریان روشنفکری است. این مهم نیز در انقلاب اسلامی به ظهور رسید.