آریوبرزن، سردار ملی، اما نه یک بزرگ دینی



آریوبرزن سرداری ایرانی بود ،که در مقطعی از تاریخ ایران، برای حفظ این مرزو بوم، در کوه های کهگیلویه مقاومت جانانه ای انجام داد. و توانست با متوقف کردن بخشی از سپاه اسکندر ، مفهوم دفاع ازدین و وطن را به خوبی نمایان سازد.

در روزهای اخیر اما صحبت های بسیاری در مورد این شخص بر سر زبان ها افتاده و کار به جایی رسیده که بخشی از توان تبلیغاتی داخلی و خارجیِ له یا علیه نظام، از زوایای مختلفی به این موضوع پرداخته اند. به همین منظور لازم می دانم به عنوان یک بویراحمدی و ایرانی و مهم تر از آن به عنوان یک مسلمانی که خود را شاگرد مدرسه ی تاریخ می داند، چند خطی تحلیل و تذکر در مورد این موضوع ارائه دهم.

1.اساسا تجلیل از قهرمانان ملی و مفاخر وطنی که در مقابل ظلم و تجاوز ایستادگی کردند، فی نفسه اشکالی ندارد، بلکه کاری نیک و شایسته است.

2. امری که گه گاه اذهان ما را به خصوص قشر حزب اللهی را نگران می کند، توجه به این مفاخر به مثابه دهن کجی به الگوهای دینی و مذهبی است. این امر اگر نگویم بدفهمی ست، لا اقل کمی بی انصافی است. واقعاً چند درصد از مردم ما به این شخصیت های ملی، با این دید نگاه می کنند؟ و اساسا چه قدر این ماخر، قادر به ارضاء نیازهای فکری، روحی و معنوی ما هستند؟ بعید می دانم کسی ادعا کند که، اقبال بخشی از مردم ایران به این امور به جهت گرفتنِ مدد معنوی و فکری از این شخصیت ها باشد .

اساسا این شخصیت ها قادر به چنین کارهایی نیستند . چراکه نوع نگاه انسان ایرانیِ 2500 سال پیش به هستی ، چه مردم عادی و چه سردار جنگ جوی آن ، با نگاه ایرانی مسلمان فعلی به شدت متفاوت است. بلکه در بخش هایی تضاد دارد. لذا هرگز چنین شخصیت هایی، از چنین توانایی برخوردار نخواهند بود. بنابراین نگرانی به این معنی در این مقوله به هیچ وجه جایگاهی ندارد.

3. اما به نظر می رسد که یک اقبال نسبی به مظاهر ایرانی در شرایط کنونی به چشم می خورد. این توجه و اقبال، خود را در نام گذاری بنگاه های تجاری و اقتصادی در شهر ما به خوبی نشان داده است. برای مثال: سوپرمارکت هخامنش، کلوپ آریا، فروشگاه پارسیان ،همچنین دیدم بچه ای خرد سال را که اسم آریوبرزن داشت و قص علی هذا ، این ها همه و همه نشان از موجی البته ضعیف است که بعضاً بخشی از هویت ملی فراموش شده را نمایان سازد. علی ظاهر نقش قبر فرهنگی می کند. اگر از خود این افراد پرسیده شود که برای این نامگذاری ها چه دلیل داشته اند. بنده اذعان دارم که هیچ وقت جواب قانع کننده ای نخواهیم گرفت. چرا که اساساً چنین موج هایی خیلی متکی بر استدلال منطقی و یا نوعی نگاه و تفکر منطقی نیست.

 افراد از چنین اسم های خوش شان آمده لذا به آن ها اقبال دارند. دلیل نیز می تواند بدیع و نو در این حال متفاوت بودن این اسامی داشته باشد. به این معنی که خیلی مهم نیست که هخامنش کیست و چیست. بلکه مهم این است که این نام بدیع و تازه است، اصطلاحا می گویند این نام ها کلاس دارد[با کلاس است] با این دید که تا به حال کسی اسم فروشگاهش را هخامنش نگذاشته، اگر من چنین کنم مسلماً در معرض نگاه ها قرار خواهم گرفت. بنابر این خیلی نباید به این موج نسبتا خفیف بدبین بود. و آن را بحران تلقی کرد.

4. بعضاً این سخن به گوش می رسد که عده ای قصد دارند، با خدشه دار کردن این شخصیت ها به هر نحوی مانع از بروز و معرفی آن ها شوند. گاهی صاحب فروشگاه را مجبور می کنند که اسم فروشگاه را تغییر دهد و گاهی دستور به تخریب مجسمه ی آریوبرزن می دهند. و با این دید که مثلا آریوبرزن مانع از اقبال مردم به شهدا و نماد های آن ها می شود. واقعا سطحی نگری در بطن این دیدگاه نهفته است. البته ممکن است این افراد از این بترسند که، پس فردا مردم پارچه ی سبز به مجسمه ی آریوبرزن دخیل کنند و از آن طلب حاجت کنند. آخر مگر مردم مغز خر خورده اند که تا وقتی امام زاده عبدالله و شاه قاسم و شاه مختار و گلزار شهدا ی زیر تُل وجود دارد،  برای متوسل شدن به سراغ اسبی سنگی بروند.

5. در مقابل این روزها رسانه های خارجی صحبت از دسیسه ای دولتی در این امر می کنند. برنامه ای که در آن حکومت جهموری اسلامی می خواهد علیه تمام مظاهر ملی برخیزد و آن ها را نابود کند. و مردم چه نشسته اید که تمدن و فرهنگ ایرانی به فنا رفت. و تحلیل پشت تحلیل ارائه می دهند که جهموری اسلامی ، ایرانی ستیز است. و به دنبال مسلط کردن فرهنگ خود ، مجبور به تخریب مظاهر ملی است. این نوع نگاه نیز به اندازه ی نگاه های قبلی بچه گانه و سطحی است. همین حمایت های ماهواره ای از این مظاهر باعث شد تا افرادی که به دنبال تخریب مظاهر ملی اند کار خود را موجه جلوه دهند. واستدلال کنند چون دشمن از کار ما برآشفته شده لذا کار ما درست است.

6. نتیجه بحثم اما این است.فرهنگ وطن دوستی و ارج گذاری بر شخصیت های وطنی امر نیک و خوبی ست. این مقوله اما هیچ گاه نخواهد توانست جایگزین فرهنگ و معنویت اسلامی گردد. و چند نام گذاری سطحی و آویزان کردن چند تا گردن بند با نمادهای صرفا ایرانی هرگز نخواهد توانست به یک جریان تبدیل شود. لذا احساس خطر برای فرهنگ اسلامی و فرهنگ شهادت به جهت وجود چند نمادهای وطنی ، خیلی موجه نیست. و این امر که،  مظاهر فرهنگ ملی و وطنی را در مقابل مظاهر فرهنگ اسلامی قرار دهیم جز یک سطحی اندیشی بچه گاهانه ، چیز دیگری نیست. اتفاقا در جاهایی باید از همین فرهنگ وطنی مدد گرفت. توضیح این مقوله بماند. همچنین حمله های صورت گرفته به مظاهر ملی و وطنی به هیچ وجه سیاست دولت و حکومت جمهوری اسلامی نیست و نخواهد بود. این امر عموماً دغدغه ای شخصی است که بعضل توسط افرادی مطرح می گردد ، که ناخواسته آب به آسیاب دشمن ریخته و چند صباحی تنور رسانه های آن ها را داغ می کنند. و هیچ گونه سود و خدمتی را متوجه انقلاب و آرمان هایش نمی کند.

با عنایت به مطالب فوق نیکوست که افراد خاطی سریع تر به اشتباه خود اذعان کرده و فضا را از این بیشتر ملتهب نسازند

رزمنده، رزمنده است.



این مطلب در شماه دهم

 مجله هابیل چاپ شده


بسم الله

رزمنده، رزمنده است.

1.جامعه شناسی جنگ از همه امور متأثر از جنگ بحث می کند.مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی،مسائل اجتماعی ومسائل فرهنگی. رکود یا رشد اقتصادی،انسجام یا عدم انسجام اجتماعی، پویایی یا زوال فرهنگی، ذیل جامعه شناسی جنگ مورد برسی قرار می گیرند.

2.رزمنده جنگ به عنوان یکی ازمهمترین عناصر جنگ، در جامعه شناسی جنگ، بسیار حائز اهمیت است.سیر تکوین و تبدیل اندیشه رزمنده برای حضور در جنگ و بعد از آن تغییر و تحول و یا تداوم اندیشه وی نیز، اهمیت بسزایی دارد.چراکه جنگ و رزمنده و فضای متأثر از آن دو، نقش زیادی در آرمان ها،جهت گیری ها، برنامه ها و دیگر امور هر جامعه ای دارد. این ها همه وهمه ذیل مسائل اجتماعی متاثر از جنگ قرار می گیرند.

3. اما برای فهم هر چه بهتر رزمنده و تفکر او، ما با دو مرحله اساسی در زندگی او سر وکار داریم. یک: دوران جنگی ی رزمنده، یعنی وقتی که هنوز جنگ بقا دارد و او در فضای جبهه تنفس می کند. دو: دوران بعد از جنگ ،که جنگ در ظاهر تمام شده است و دیگر فضای جبهه وجود ندارد و رزمنده ها برای ادامه زندگی خود، به سوی شهر و دیار خویش برمی گردند.

 ما به دنبال آنیم که با توصیف رزمنده ی این دو دوره ، چرایی احوال او را بجوییم و در نسبت جامعه فعلی با رزمنده جنگ چند خط بنویسیم. یعنی رزمنده این دو دوره در چه زمینه هایی می تواند مورد توجه جامعه باشد. و تا چه حد در فضای جامعه می تواند تأثیر گزار باشد.

ما، به رزمنده دوران جنگ و دفاع مقدس دو نگاه متفاوت داریم.

نگاه اول: بوی معنویت

نگاه اول در همان شرایطِ جنگ حاصل می شود. آنگاه که رزمنده با شوق و ذوق معنوی خود، رهسپار پیکار با اهریمن می شود.او سرچشمه اخلاق و حتی اسوه ی معنویت است. تا جایی که امام خمینی (ره) در وصیت نامه خود، هم لباس ها و هم رتبه های خود را به مطالعه وصیت نامه ی این رزمندگان دعوت می کند.تو گویی رزمنده،  زاده شده بود تا راه را برای دیگران بنمایاند و صد البته رزمنده دوران جنگ از چنین پتانسیلی بر خوردار بوده و هست .ما به این رزمنده گان خاصه آن هایی که شهید شدند، نگاه می کنیم و به آنها تقرب می جوییم و آن ها را در حوایج خود واسطه و در بخشش معاصی مان شفیع قرار می دهیم. تو گویی در این امر رزمنده چون مقربی است در درگاه الهی، که ما با چنگ زدن به او و سلوکش همان تقرب را خواهانیم.

 اساساً در نگاه اول رزمنده یک منبع معنوی جهت بهره وری معنوی است.

نگاه دوم: بوی سیاست

نگاه دوم اما در شرایط بعد از جنگ حاصل می شود. جنگ در ظاهر تمام شده است و دیگر فضای جبهه وجود ندارد . رزمنده ها همه، برای ادامه زندگی خود به سوی شهر و دیار خویش برمی گردند. آن ها تحت عناوین مختلفی به دسته های متفاوتی تقسیم می شوند.«آنان که از کرده خویش پشیمانند،آنان که گذشته خود را برای حالشان، هی به رُخ می کشند تا کسب کنند به واسته آن، هر آنچه می شود. آنان که از روزگار جدید خسته و با نوستالژی[1] دوران جنگ در گوشه ای کز کرده اند،که نه تاب روزگار دارند و نه تحمل فراغ دوستان. لذا دق کرده و شربت خود مرگی یا شهادت را می نوشند».اما دسته ای با آنکه خاطرات گذشته را در عکس های آلبوم خود دارند، در جهت آرمان جنگی شان هنوز فعال و سر خوش اند. لذا هنوز در همان مسیر سیر می کنند.»[2]

- همان طور که قبلاً هم گفته شد در شرایط اول رزمنده  چون هادی و رهنما ست و همه می توانند با ارتباطی که با ایشان برقرار می کنند، از سرچشمه زلال معنویت ،تعهد و عدالت او سیراب. و چنین رزمنده ای بسیار بسیار مورد توجه صاحبان و مسئولین امر در نظام جمهوری اسلامی است.و چه بسا خودِ افراد جامعه که جدای از این مسئولین هم نیستند نیز، به این امر نظر و توجه خاص دارند. لذا هر ساله جمع کثیری از مردم مناطق مختلف کشور جهت تناول ارزاق معنوی راهی جبهه های قدیم و منزل های جدید در جنوب و غرب می شوند.

-  ولی رزمنده قدیم که حال زنده و پا برجاست خود روایت گر خیلی چیزها ست.او از جبهه می گوید از یاران و دوستان و دشمنان می گوید. و البته بخش نه چندان اندکی از آن ها نیز در مذمت این دوران می گویند یا می نویسند، ما در این نگاه دوم بیشتر متوجه عملکردهای  سیاسی آن ها هستیم. اینکه در مورد فلان جریان سیاسی و بهمان شخص سیاسی چه می گوید و چه عکس العملی دارند. و در این نگاه، ما دیگر در رفتار و عملکرد رزمنده در جست و جوی امور معنوی و امر قدسی نیستیم .

خلاصه این که رزمنده قدیم در شرایط فعلی خاصه بزنگاه های سیاسی بیشتر منبع الهام سیاسی است تا الهام معنوی و اخلاقی.اینکه او از کدام حزب دفاع می کند و کدام را طرد می کند. چنین رزمنده ای آنطور که رزمنده قبلی مورد توجه است، مورد توجه دیگران خاصه مسئولین قرار نمی گیرند. چراکه آن ها خارج از قالب های کلیشه ای سیاسی حرف می زنند و اصلاً ملاحظه افراد و مناصب آن ها را هم نمی کنند. ولی با همه این اوصاف جامعه فعلی با عنایتی که به رزمنده دسته اول دارد، از میان آن ها افرادی را، به عنوان راهنما  برمی گزیند که جزو دسته دوم هم باشند . این را کثرت مخاطبان  این گونه رزمنده ها که امروزه هم زیاد به تلوزیون می آیند ثابت می کند.

اما پر تیراژ ترین کتاب دفاع مقدس (با کسب اجازه از کتاب دا) اگر خاک های نرم کوشک باشد،باز رزمندگان دسته اول  را در صدر توجهات نشان می دهد.

علی ای حال به رزمنده جنگ باید توجه کرد چرا که هم در زمان جنگ و هم بعد از جنگ، جریان ساز است.و این جریان ،امری سطحی نیست.



[1] حسرت برای گذشته ی از دست رفته.

[2]بر گرفته از سخن معروف شهید حمید باکری در مورد دسته بندی رزمندگان بعد از جنگ.