نگاه به فیلم نفوذی برای شناخت شاه کش های خاورمیانه

 

 

بسم الله

« نفوذی تقیّه می کند »

از 8 ام دی ماه امسال فیلم سینمایی نفوذی روی پرده ی سینماها رفت. اگر تا الآن این فیلم را ندیده اید، منتظر نسخه ی CD یا DVD آن نمانید. سریع یک بلیت تهیه کنید و به تماشای فیلم بنشینید. احتمالاً تا هفته ی بعد فیلم روی پرده می باشد.

 نفوذی ، داستانِ «فریدون» را روایت می کند، که بعد از 20 سال و بعد از حمله ی آمریکا به عراق، به کشور باز می گردد. او به دلیل همکاری با سازمان مجاهدین خلق و همکاری با بعثی ها  در دوران اسارتش، به هنگام ورود به خاک ایران، توسط نیروهای امنیتی بازداشت می شود. اما در ادامه ی فیلم مشخص می شود، که فریدون نه تنها خلقی و جاسوس نبوده، بلکه به مثابه یک عامل نفوذی به سازمان مجاهدین وارد شده و سردسته ی کشتار کردها در سال 1370 و تعدادی از گروه او را نابود می کند. و به همین علت توسط مجاهدین در گلوی او سرب ریخته می شود.

این فیلم آن قدر جالب و تمیز ساخته شده است که چندین و چند نقد جدی توسط منتقدین صاحب فن در مورد آن نوشته شده و می شود. و از آن روی که بنده از این امور نقد سینمایی بی بهره ام، بیش از این واردِ این مقوله نمی شوم. و سعی می کنم که برداشتی آزاد از این فیلم داشته باشم، همانطور که فیلم، برداشتی آزاد از کتابِ "حکایت زمستان" سعید عاکف است. واقعاً اسم خوبی برای این فیلم انتخاب شده است. در فیلم چند نفوذی به چشم می خورند. البته در پایان فیلم است که ، چهره ی واقعی افراد و نفوذی ها مشخص می شود.

1."فریدون" یک نفوذیِ در سازمان مجاهدین است تا به مقصود خود برسد .

2. "جوراب چی" هم یک نفوذی است، که در لباس یک تاجر متعهد به مقاصد خود و سازمانش می نگرد.و البته سال ها قبل نفوذی مجاهدین خلق در بین اسرا نیز بوده است .

3. "مشاورِ جوراب چی" نفوذیِ وزارت اطلاعات در شرکت اوست.

و چندین و چند نفوذیِ دیگرنیز در فیلم وجود دارد. فکر کنم تا اینجای کار مشوق خوبی برای شما جهت دیدن این فیلم باشم.

نفوذی باید تقیه کند، یعنی خود را چیزی نشان دهد که نیست تا به واسطه ی آن، خطری متوجه او نگردد. وقتی فرد خود را چنان نشان دهد که نیست، عمل او سه مفهوم را تداعی میکند :1.نفاق2.ریاکاری3.تقیّه . در این جا اجازه می خواهم تا یک برداشتِ آزادِ دیگرهم داشته باشم. و آن اینکه، هر سه مفهوم را به نوعی، تقیّه حساب کنیم. اگر تقیّه، به قول استاد معین در فرهنگ اش ، خود داری از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی است که ضرر مالی یا جانی متوجه فرد باشد. عملکرد این 3 شخصیت نیز نوعی تقیّه است. تقیّه سیاسی ، تقیّه امنیتی و یا تقیّه به معنای دقیق کلمه.

جوراب چی و مشاورش هر دو تقیه می کنند. جوراب چی نفوذی و وابسته ی مجاهدین خلق است، و وصل  به خارج و در ادامه ی همین روند، آمریکایی است.

«مشاور جوراب چی» که از قضا آدمِ «شاسکولی» به نظر می رسد ، نیرویِ سازمان امنیتی ایران است، که در چنین هیئتی ، رئیس خود را برای وزارت اطلاعات رصد می کند.

این دو هر یک به صورت سازمانی و از پیش تعیین شده جاسوسند. یعنی برای جاسوسی گماشته شده اند. و اساسا برای چنین مقصودی پرورش یافته اند. تا به بهترین نحو وظیفه ی خود را انجام دهند.

«فریدون» اما ، خود تصمیم به این تقیّه گرفته است. خشم فرو خرده ی او از کشتار کردها،که خبرِ آن را از بلندگویِ اردوگاهِ اسرا شنیده بود. محرک او شد، تا قاتل آن ها را نابود کند. و البته چنین هم کرد. فریدون برای آنکه خود را فردی مقبولِ سازمان مجاهدین خلق که، بعضی از سرانِ آن، هر از چند گاهی برای تبلیغ ایدئولوژی سازمان به اردوگاه می آمدند، نشان دهد. شروع به تغییر رفتار و شعارهایش می کند. و حتی در نامه هایش به خانواده ی خود، سران نظام را فحش می دهد. بدین وسیله او، منفور دوستان و اسرا می شود و البته محبوب مجاهدین و سرانجام به جرگه ی آن ها در می آید. و در ادامه  فردی که،  فرماندهی مجاهدین در کشتار کردها را بر عهده داشت ، را می کشد.

با این نگاه به تحولات خاورمیانه ی این روزها نگاه میکنم. تونس،مصر،اردن،سودان،لیبی و. . . وضعیت فعلی این منطقه خیلی نیاز به توضیح من ندارد. اما آنچه مورد توجه من است ، وجود چند نفوذی در این تحولات است. چند شخصی که تا حد زیادی شبیه به نفوذی های فیلمِ احمد کاوری و مهدی فیوضی هستند.

1.        البرادعی همچون جوراب چیِ فیلم نامه یِ «داوود امیریان» است. او سعی میکند خود را خیر خواه و دل سوز مصریان نشان دهد. کسی که، تا چندی پیش دست در دست استکبار و استعمارگران داشت. و در مدت ریاستش  بر سازمان انرژی اتمی، گوش به دهان کاخ سفید بود. اگر نگوییم که سخن گویِ آن بود. البرادعی اما هیچ جایگاه قابل پذیرشی نزد مردم مصر ندارد. تنها عاملی که باعث می شود این مُهره ی غربی کنار برود همین امر است. غربی ها خیلی سعی می کنند تا او را به عنوان یکی از رهبران جنبش نشان دهند ، ولی عملاً اتفاقی نیفتاده است.

2.اخوان المسلمین مانند «مشاور جوراب چی» هستند. آن ها به نوعی تأثیر گذار ترین نیروی اسلام گرای مصر اند. آن ها نفوذیِ جریان اسلام گرایی منطقه هستند. همان طور که البرادعی نفوذی جریان غرب گرا ست. اخوان المسلمین همچون مهره ای ست، که باید در جای خودش قرار بگیرد تا به بهترین نحو عمل کند. ولی رقیب آن ها تنها البرادعی و 6 آوریل نیست.

3. فریدونِ خاورمیانه اما در مصر نیست، در تونس است. راشد الغنوشی در مصاحبه های خود عنوان کرد که، نه شیعی است، نه امام خمینی، و نه چیزی شبیه آن. اگر بنا باشد من شبیه کسی باشم آن شخص اردوغان است. با این گفتار بود که خیال همه راحت شد. غنوشی اسلام گرایِ بنیادگرا از نوع حماس و اخوان المسلمین نیست. او یک مسلمان لیبرال مسلک است. و هیچ سودای بنیادگرای نیز در سر ندارد. اما این صحبت غنوشی را بایستی در فضای کنونی تونس تحلیل کرد. فضایی که بیش از نیم قرن است، که متأثر ار دیکتاتوری و اسلام ستیزی است. آری اسلام ستیزی.

راشد الغنوشی به خوبی فضای کنونی تونس را شناخته است. و می داند که اگر مقاصد خود و برنامه ی اصلی اش را در چنین شرایطی بیان کند، خیلی سریع هم او و هم عقایدش زنده به گور خواهند شد. لذا با یک استراتژی کلان سعی می کند برنامه ها یش را در قالب تاکتیک ها متنوع به پیش ببرد. او در عمل همان کاری را می کند که امام(ره) کرد. امام اول به قم رفت و تشکیل دولت را به بازرگانِ لیبرال سپرد. و لی در ادامه این خود بود که به سراغ حکومت و دولت رفت . غنوشی هم اگر الآن گاردی این چنین گرفته که می شنویم و می خوانیم. چندی بعد برنامه ی اصلی اش را عیان خواهد کرد. ولی  ابتدا  باید ناکارآمدی لیبرال ها و وابستگان غربی را برای مردم نشان دهد. و آن ها را تشنه ی اسلام سیاسی کند. تا آن موقع او مجبور است تقیه کند. و همچون فریدون در فیلم نفوذی، طبق برنامه های آن ها عمل کند. و اگر لازم باشد خود را یک خلقی معرفی کند.  حتی اگر نیاز باشد به تنبیه دوستان و استهزاء آن ها هم بپردازد، ولی او در نهان چیز دیگری است. باید منتظر ماند و دید در ادامه چه می شود. [1]

در پایان باید بگویم که، این نگاه و برداشت آزاد من همان قدر درست است، که برداشت آزادِ نفوذی از حکایت زمستان.


[1] از استاد محمد تیجانی به این جهت که، چهره ی مخفیِ  الغنوشی را به من نمایاند تشکر می کنم

 


مطالب مرتبط

یادداشت راشد الغنوشی رهبر حرکت النهضة تونس است که به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ نگاشته شده است.

پاسخ قاطع عضو ارشد اخوان المسلمين به بي‌بي‌سي درباره سخنان رهبري

فیلم مصاحبه بی بی سی با توفیق الهلیاوی