چرا سن بوی گیشه می دهد؟
چرا سن بوی گیشه می دهد؟
در این نوشته سعی داریم نیم نگاهی به جریان ورود سراسیمه و لجام گسیخته بازیگران سینما به روی صحنه تئاتر بیندازیم و تحلیلی در مورد این مقوله ارائه دهیم
1- اساسا این مقول جریان جدیدی نیست و در واقع بازیگران تئاتر جدای از بازیگران سینما نیستند. این بازیگران تئاتر هستند که با افزایش کارایی خود روی پرده سینما جلوه می کنند.
2-اما مردم این فرایند را نمی بینند، بلکه اساسا، خود هنرمندان این عرصه نیز این فرایند را مد نظر قرار نمی دهند.چیزی که نمایان و بارز است این است که بازیگران سینما بازیگران سینما هستند. یعنی فی الواقع ،آن دست از بازیگرانی که در نظر عامه وجوه بیشتری دارند(گیشه پر کن هستند) خیلی با سن رابطه ای ندارند.
3-اما در احوال توصیف تئاتر در این قلمرو ایرانی اسلامی چیز دیگری هم باید گفت، در کل بازیگران ، کارگردانان وتماشاگران تئاتر و اساسا افراد درگیر با تئاتر جمعیت زیادی را شامل نمی شوند، اساسا در کشور ما تئاتر جایگاه چندانی ندارد و اکثر مخاطبان تئاتر محدود می شوند به خود تئاترچیان. اگر سری به سالن های تئاتر بزنید متوجه این نکته می شوید. که در هر سانس می توان چهره های از هنرمندان این عرصه را که آمده اند تا نمایش که نه، بازی دوستان خود را بینند را ببینید. و در این بین ما بقی یا دانشجویان تئاتراند یا دوستان دانشجویان تئاتر و سینما البته می توان در این بین از حضور دانشجویان دیگر گرایشات رشته هنر(عکاسی و...) بهرمند شد. کلا از حضور مردم عامی در سالن های تئاتر خیلی خبری نیست
4- اگر نظر اجمالی دیگری به نمایشنامه ها و نمایشهایی که در سالن های تئاتر اجرا می شود بیندازیم متوجه یک نکته دیگر هم می شویم غریب و نا آشنا بودن نمایش ها . شاید بتوان گفت که بخش عظیمی از نمایش هایی که در ایران روی صحنه می رود خیلی سنخیتی با مردم ایران ندارد. اندک هستند نمایش هایی که توصیف کننده مسائل و دغدغه های این مردم باشند. البته این امر تا حدود زیادی به ذات و خواستگاه این هنر برمی گردد. نمایش هنری است به شدت وابسته به خواستگاه ایدئولوژیک وقالب های خود . و طبیعی است که آن خواستگاه ، به لحاظ فرهنگی در میان این مردم خیلی جایگاهی ندارد. همین امر می تواند بزرگترین علت عدم استقبال مردم از سالن های نمایش باشد.درست چیزی که در سینما عکس آن را شاهد هستیم نه اینکه خواستگاه سینما غرب نیست بلکه در این مقوله ما به ابداعات و خلاقیت هایی رسیده ایم که تا حدود زیادی توانسته ایم این هنر را بومی کنیم . موفقیت های آثار تولیدی ما در جشنواره های مختلف خارجی دال بر این مدعا است،چیزی که در عرصه نمایش فاقد آن هستیم . مسلما در این مقوله عمومیت کارهای تولیدی مد نظر است. و منکر استثنائات نیستیم.
5- این جریان یعنی عدم استقبال تماشاگران(به معنای دقیق کلمه) از تئاتر باعث شده که از لحاظ اقتصادی تئاتر در کشور ما دچار رکود اساسی شود و صد البته از دوران اخیر به بعد که برگشت هزینه و در ادامه کسب سود از اثر تولیدی بسیار اهمیت پیدا کرده است. استقبال از اثر تولیدی و در ادامه کسب سود از آن بسیار حائز اهمیت است. یعنی دوستان تئاتری ما نیز رفته رفته متوجه این نکته شده اند که برای بقا در عرصه هنر نیز صرف توجه به الهامات قلبی و دقدقه های ذهنی و ایدئولوژیک نمی تواند در رسیدن به اهداف و بقا در عرصه هنر کافی باشد. و برای بقا در این عرصه نیاز به برگشت هزینه و کسب سود از اثر تولیدی و نمایشی است.
6- با عنایت به مقدمه فوق می توان این چنین گفت که بازیگران سینما به روی صحنه آمده اند تا صندلی های سالن های نمایش پرشود و با استقبال خوبی که از این کار بشود بدیهی است که تئاتر با گرفتن جانی دوباره به کار خود ادامه خواهد داد.
7-اما این جریان یک آسیب واقعا جدی دارد. حالا تماشاگر نه برای اثر که برای بازیگر اثر وارد سالن می شود و مسلما از پیام اثر مغفول می ماند، این را می توان با یک سوال از مخاطب یا تماشاچی تئاتر بعد از بیرون آمدن از سالن نمایش فهمید. آیا برای این آسیب چاره ای اندیشه شده است.
امیدوارم
مرداد 1388